سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردی از قبیله خثعم نزد رسول خدا آمد و گفت : «منفورترین کار نزد خداوند چیست ؟».فرمود : «شرک ورزیدن به خداوند» .پرسید : «پس از آن چیست ؟».فرمود : «بُریدن از خویشان» .پرسید : «پس از آن چیست ؟».فرمود : «امر به منکر و نهی از معروف» . [.عبداللّه بن محمّد ـ به نقل از امام صادق علیه السلام ـ]
 

 
   

اگر تنها تنهاترین شوم باز هم خدا هست
 
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:3
 

امین :: 84/2/18::  11:10 عصر

الهی کدام زبان به ستایش تو رسد ؟ کدام خرد صفت تو را بر  تابد ، کدام شکر با نیکوئی تو برابر آید ، کدام بنده به گزاردن عبادت تو رسد.

خدایا از ما هر که را بینی معیوب بینی ، هر کر دار بینی همه با تقصیر بینی ، با اینهمه باران رحمت تو باز نایستد و جز گل کرم نروید ، چون با دشمن با چنان پس با دوستان چه اندازه و چه پایان .

الهی این سوز امروز ما درد آمیز است ، نه طاقت بسر بردن نه جای گریز است ، این چه تیغ است که چنین تیز است ، نه جای آرام و نه روی پرهیز است.

الهی هر کس بر چیزی است و من ندانم بر چه ام ، همیم آن است که کی دانسته شود که من کیم ؟

الهی این تن کان حسرت است و دل من مایه درد و محنت ، می نیارم گفت کاین همه چرا بهره من ، نه دست رسد مرا بر کان چاره من.

الهی بود من بر من تاوان است ، تو یک بار بود خود بر من تابان ، مصیبت من بر من گران است ، تو آب خود بر من باران .

خداوندا گناه من زیر حلم تو پنهان است تو پرده عفو بر من گستران.

الهی دوستدار از زبان خاموش است ولی حالش همه زبان است ، و گر جان در سر دوستی کرد شاید ، که دوست را به جای جان است ، غرق شده آب نبیند که گرفتار آن است به روز چراغ نیفروزند که روز خود چراغ جهان است .

الهی چون با خود نگرم و کردار خود بینم گویم از من زار تر کیست ؟ بندگی تو  بینم گویم از من بزرگوار تر کیست ؟

گاهی که به طینت خود افتد نظرم

                          گویم که من از هر چه در عالم بترم

چون از صفت خویشتن اندر گذرم

                         از عرش همی به خویشتن در نگرم

الهی گاهی به خود می نگرم هم سوز و نیاز شوم و گاهی که به او نگرم همه راز و ناز شوم ، چون بخود نگرم گویم :

پر آب دو دیده و بس آتش جگرم

                                بر باد دو دستم و پر خاک سرم

جون به او نگرم گویم :

چه کند عرش که او غاشیه من نکشد

چون به دل غاشیه حکم و قضای تو کشم

بوی جان آیدم از لب که حدیث تو کنم

شاخ عز رویدم از دل که بلای تو کشم

الهی تو آنی که خود گفتی و چنانکه خود گفتی چنانی ، عظیم شانی و بزرگ احسانی ، عزیز سلطانی ، دیان و مهربانی ، هم نهانی و هم عیانی ، دیده ها را نهانی و جان را عیانی ، من سزای تو ندانم و تو دانی .

الهی آنچه بر سر ما آید بر سر کسی نیاید ، دیده ای که به نظاره تو آید ، هر گز باز پس نیاید ، اصل و صال دل است و باقی زحمت آب و گل .

الهی نظر خود بر ما مدام کن و ما را بر داشته خود نام کن و به وقت رفتن بر جان ما سلام کن .

الهی نه نیستم نه هستم ، نه بریدم نه پیوستم ، نه به خود بیان بستم ، لطیفه ای بودم از آن مستم ، اکنون زیر سنگ است دستم الهی فرمائی که بجوی و می ترسانی که بگریز ، مینمائی که بخواه و میگوئی پرهیز.

الهی گریخته بودم تو خواندی ، ترسیده بودم بر خوان نشاندی ابتدا می ترسیدم که مرا بگیری به بلای خویش ، اکنون میترسم که مرا بفریبی به عطای خویش .

الهی چو بدانستم که توانگری درویش است دوست درویشم ، چون وعده دیدار دوست کردی غلام درویشم .

الهی شادی نمی شناختم می پنداشتم که شادم ، اکنون مرا چه شادی که شادی شناسی را به باد دادم .

الهی چون عزیزان بناز پرورده ما را فراموش کنند تو بر ما رحمت کن.

الهی چون ما را در حجره بی شمع و چراغ مبتلا کنند ایمان ما را تو چراغ لحد ما گردانی ، چون در معامله خود می نگرم سزاوار همه عقوبتها هستم و چون در کرم تو نظاره میکنم سزاوار همه خداوندیها هستی.

الهی غافلانیم نه کافرانیم ، صمدا به برکت نواختگان حضرت تو و به برکت گداختگان هیبت تو ، الهی به برکت متحیران جلال تو و به برکت مقهوران قهر تو که ما را به صحرای هدایت آری و از این وحشت آباد به روضه اقدس رسانی .

الهی حاجت بسیار دارم و بر همه چیز توانائی ، آنچه میخواهم میتوانی که به این بنده برسانی  و از شر ظالمان مرا برهانی ، ای رحمت تو دستگیر ما وای کرم تو عذر پذیر ما ، ای داننده هر حالی و شنونده هر شکوائی ، ای مجیب هر خواننده وای قریب هر داننده .

الهی دانی که بی تو هیچکسم ، دستم گیر که در تو رسم ، به ظاهر قبول دارم و به باطن تسلیم ، نه از خصم باک دارم نه از دشمن بیم ، اگر دل گوید چرا ؟ گویم سر افکنده ام و اگر خرد گوید چرا ؟ جواب دهم که من بنده ام.

الهی  به برکت صدیقان درگاه تو ، به برکت پاکان درگاه تو که حاجت این بیچاره درمانده و مهمات جمیع مومنین ومومنان را بر آورده بگردانی  و آنچه امید میداریم به عافیت و دوستکامی برسانی و پیش از مرگ توبه نصوح کرامت نمائی و ختم کارها به کلمه شهادت فرمائی.

یا آله العالمین وخیرالناصرین بفضلک و کرمک یا اکرم الاکرمین و یا ارحم الراحمین وصلی الله علی محمد و علی آله و اصحابه اجمعین.

التماس دعا


موضوعات یادداشت

امین :: 84/2/18::  11:6 عصر

baner

  از مناجات خواجه عبدالله انصاری

الهی,  هر که را عقل دادی, پس چه ندادی! و هر که را عقل ندادی, پس چه دادی!

الهی, در طفلی پستی, در جوانی مستی, در پیری سستی, پس کی خداپرستی!


موضوعات یادداشت

امین :: 84/2/18::  10:56 عصر


الهئ ؛ خانه کجا و صاحب خانه کجا ؟ طائف آن کجا و عارف این کجا ؟ آن سفر جسمانیست و این روحانئ ؛ آن برائ دولت مند است و این برائ درویش ؛ آن اهل و عیال را وداع کند و این ماسوا را ؛ آن ترک مال کند و این ترک جان ؛ سفر آن در ماه مخصوص است و این را همه ماه ، و آن را یکبار است و این را همه عمر ؛ آن سفر آفاق کند و این سیر انفس ؛ راه آن را پایان است و این را نهایت نبود ؛ آن مئ رود که برگردد و این مئ رود که از او نام و نشانئ نباشد ؛ آن فرش پیماید و این عرش ؛ آن مُحرم مئ شود و این مَحرم ؛ آن لباس احرام می چوشد و این از خود عارئ مئ شود ؛ آن لبیک مئ گوید و آن لبیک مئ شنود ؛ آن استلام حجر کند و این انشقاق قمر ؛ آن را کوه صفاست و این را روح صفا ؛ سعئ آن چند مره بین صفا و مروه است و سعئ این یک مره در کشور هستئ ؛ آن هروله مئ کند و این پرواز ؛ آن مَقام ابراهیم طلب کند و این مُقام ابراهیم ؛ آن آب زمزم نوشد و این آب حیات ؛ آن عرفات بیند و این عرصات ؛ آن را یک روز وقوف است و این را همه روز ؛ آن از عرفات به مشهر کوچ کند و این از دنیا به محشر ؛ آن درک منا آرزو کند و این ترک تمنا را ؛ آن بهیمه قربانئ کند و این خویشتن را ؛ آن رمئ جمرات و این رجم همزات ؛ آن حلق راس کند و این ترک سر ؛ آن بهشت طلبد و این بهشت آفرین ؛ لاجرم آن حاجئ شود و این ناجئ ؛ خنک آن حاجئ که ناجیست .
( از الهئ نامه آیه الله حسن حسن زاده آملئ )

بیایید زائر حرم دل باشیم .

ده بار از آن راه بدان خانه بگشتید
یک بار از این راه برین بام برآیید


موضوعات یادداشت

امین :: 84/2/18::  10:45 عصر

به خدا ایمان آریم: به خدایی که به پیچک فرمود: نرده را زیبا کن



موضوعات یادداشت

::موضوعات وبلاگ::
::تعداد کل بازدیدها::

5101

::آشنایی بیشتر::

درباره صاحب وبلاگ

::جستجوی وبلاگ::
 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

::لوگوی من::
اگر تنها تنهاترین شوم باز هم خدا هست
::لوگوی دوستان::
::لینک دوستان::
پلی بسوی نور یک
پلی بسوی نور
عشق عرفان
اخلاق احترام ادب
::آوای آشنا::
::صدای خودم::
::اشتراک::
 
::وضعیت من در یاهو::
::آرشیو::
::طراح قالب::